به مناسبت سی تیر ۱۳۳۱،سالروز قیام به حق ملت ایران

مردم ایران که پس از استعفای دکتر مصدق بخش هایی از بازار را تعطیل نموده و دست به اعتصاب و اعتراض زده بودند و در تمامی ایران بصورت پراکنده با نیروهای نظامی درگیر بودند در روز سی ام تیر(سی ام تیر سال ۱۳۳۱ = ۲۱ ژوئیه ۱۹۵۲) دست به اعتصابی گسترده و فراگیر زدند و چنان سطح شهرها و خیابانها را پر کردند که دیگر حکومت تاب مقاومت در برابر آنرا نداشت چراکه اینبار اعتصاب و اعتراض بجز تهران به شهرهای مشهد ، اسپهان ، آبادان ، همدان ، تبریز ، شیراز و … نیز کشانده شده بود .

دهها نفر از مبارزان نهضت ملی ایران در این روز به دست نیروهای نظامی به شهادت رسیدند .دکتر مصدق به عنوان اعتراض به مداخلات شاه در امور اجرایی، از ریاست دولت کناره گیری کرده بود و شاه احمد قوام (قوام السلطنه) را مامور تشکیل کابینه ساخته بود که مردم به پشتیبانی از دکتر مصدق به خیابان ها ریختند و تا بازگرداندن وی به ریاست دولت از پای ننشستند.

ادامهٔ نوشته

۱۸ تیر ۷۸+عکس

ادامهٔ نوشته

بینش چماق‌داری، پیش‌بینی سید احمد خمینی

کیهان 1359

سی سال پیش، سید احمد خمینی در نامه‌ای به نمایندگان مجلس به سکوت‌شان در برابر کارهای چماق‌داران تاخت. در این نامه آمده است: «عزیزانم دعائی و خاتمی آخر چرا ساکتید و چرا هیچ نمی‌گویید، مگر چه مرگمان شده است؟…لابد شما هم استدلاتان این است که اگر فریاد برآوریم چماق داری بد است ضدانقلاب از آن بهره برداری می‌کند». همکارمان سیامند به بررسی این نامه تاریخی پرداخته است.

«اگر تا زود است جریان چماقداری را ریشه نکنید، فردا خیلی دیر است و شما خود قربانی این نوع تفکر خواهید شد… باز هرگاه یکی از افراد سرشناس جامعه انقلابی ما در یکی از نقاط ایران تصمیم به سخنرانی دارد عده‌ای معدود دست به آشوب و خرابکاری می‌زنند……نمی‌دانم چرا مسئولین حکومتی هیچ نمی‌گویند و چرا چماق داران را دستگیر نمی‌کنند و در مقابل مردم ستم‌دیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کرده‌اند محاکمه نمی‌کنند؟ چرا در این زمینه ساکتند؟ به خدا قسم تاریخ در مورد آنان بد قضاوت خواهد کرد» ادامهٔ نوشته

فرجام غم انگیز پرونده ی کوی دانشگاه / چشم از حدقه درآمده ی محسن جمالی و لبخند تمسخرآمیز سردار نظری!

چهارشنبه، 22 تیر 1379؛ تیتر اول مطبوعات اصلاح طلب همگی از بهت و حیرتی حکایت می کرد که وصف ناشدنی بود. سه روز پس از اولین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران که دانشجویان با گل و لبخند برگزار کرده و نامش را طرح «لبخند اصلاحات» گذاشته بودند؛ حکم متهمان این پرونده اعلام شد. پرونده ای که تنها منحصر به سردار فرهاد نظری فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ و همکاران او شده بود. نه نامی از سردار هدایت لطفیان در میان بود و نه اعضای شناخته شده ی انصار حزب الله. حادثه ی کوی دانشگاه از میان دانشجویان قربانیانی گرفت. کسانی چون برادران محمدی و احمد باطبی به حبس های طویل المدت فرستاده شدند و خون عزت ابراهیم نژاد نیز در حالی به زمین ریخت که به جای محاکمه ی قاتل او، دادگاهی برای این مرحوم برپا کردند تا مرده ای را بخاطر آشوبگری محاکمه کنند! ادامهٔ نوشته

بهشتی خطاب به خمینی : ما در اقلیتیم !





نامه بهشتی به خمینی در ۲۲ اسفند ۵۹


بسم الله الرحمن الرحیم
تهران-جمعه۲۲/۱۲/۵۹
استاد و رهبر بزرگوار
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سنگینی وظیفه، فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایقی را به عرضتان برساند.
دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد.
بینش دیگر در پی اندیشه ها و برداشت های بینابین، که نه به کلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعبد و پای بند، و گفته ها و نوشته ها و کرده ها بر این موضع بینابین گواه است. ادامهٔ نوشته

روایت تاریخی ژیلا بنی یعقوب از ماجرای کوی دانشگاه تهران / دانشجویان خشمگین با مردان خاتمی چه گفتند؟!

آنچه 18 تیر 1378 و روزهای پس از آن بر کوی دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن گذشت، اینک دیگر به رخدادی تاریخی می ماند که بایستی به تفصیل مورد ارزیابی قرار گیرد. این روزها دیگر شعارهای عصر اصلاحات چون بغضی گلوهامان را نمی فشارد و قلب مان را به امیدی پرتپش نمی سازد؛ اما بازخوانی آنچه در آن روزها گذشت، تنها بازخوانی سیر وقایع چند روز معین نیست، بل دیدن آن رویداد بزرگ در بستر زمانه ی تاریخی اش است. آن رخداد، بیشتر به نقطه ی عطفی می مانست که بخشی از الگوهای رفتار سیاسی و اجتماعی جامعه ی ایران را برای همیشه دگرگون ساخت. اما این دگرگونی، تنها در بستر دیگر تحولات پیش و پس از آن قابل ارزیابی دقیق و منصفانه است. ادامهٔ نوشته

شعبان بی‌مخ: مردی برای تمام فصول+عکس

کروبی: اگر زمان شاه یک شعبان بی مخ بود، اکنون این حاکمیت صدها شعبان بی مخ تربیت کرده است.

۱. دولت ملی مصدق با کودتای آمریکائی-انگبسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سقوط کرد. نفتی که ملی شده بود، پس از مذاکره با انگلیس و چند شرکت آمریکائی و اروپائی، تحت «قرارداد کنسرسیوم» دوباره به سوی غرب روان شد. سه روز پس از کودتا، محمدرضا پهلوی که از ترس به رم گریخته بود، دوباره به تخت سلطنت برگشت. ادامهٔ نوشته

ناگفته‌های عزت‌الله سحابی از ترورهای دهه شصت، جرس

جرس: عزت الله سحابی در گفت و گويی در رابطه به انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آيت الله بهشتی و هفتاد و دوتن از مسئولان کشوری ناگفته هايی را بيان کرده است. وی انگيزه‌های گروه‌های تروريستی اول انقلاب را می‌‌توان در دو حوزه متفاوت تقسيم‌بندی کرد. برخی از اين گروه‌ها انگيزه سياسی داشتند و بعضی ديگر از گروه‌ها اهداف سياسی خود را دنبال می‌کردند. اما نقطه اشتراک هر دو، هدف انتقام‌گيری بود.

اين مصاحبه سال گذشته در حوالی هفتم تير توسط حسين سخنور خبرنگار روزنامه اعتماد تهيه شد اما در روزنامه مذکور مجال انتشار نيافت. سحابی در اين گفت و گو نکاتی در مورد آرا و انديشه های بهشتی و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت وی و بيش از ۷۰ تن از يارانش شد، مطرح کرده است.

متن اين گفت و گو که نسخه ای از آن در اختيار جرس قرار گرفت، به شرح زير است: ادامهٔ نوشته

روز شمار کودتای خرداد 1360 و نقد عبوراز بحران و روند شکل گیری کودتا از زبان کودتاگران_ بخش پایانی

18 خرداد – بنى صدر از كرمانشاه به بازديد جبهه ايلام میرود. مردم ايلام به گمان آنكه بنى صدر به شهر آنها میرود، به استقبال، بيرون می آيند گروهى از پاسداران را در لباس شخصى مى بينند كه سوار بر مينى بوس بشهر باز مى گشته اند. چون مطلع مى شوند كه رفته بوده اند برضد بنى صدر، در مراسم شهيدان جنگ شعار بدهند، آنها را بباد كتك مى گيرند.
18 خرداديك شماره از روزنامه انقلاب اسلامى بطور مخفيانه در ايران با تيراژ بالا چاپ شد. ادامهٔ نوشته

تاملی بر ظهور و سقوط دولت کودتایی پینوشه در شیلی / آیا تجربه ی شیلی در ایران تکرار می شود؟

کودتای پینوشه در سال 1973، سالوادور آلنده رئیس جمهوری منتخب شیلی را سرنگون ساخت. میراث عصر پینوشه، وحشت و سرکوبی بود که جامعه ی شیلی را درمی نوردید. مردمی که امیدهای بازیافته شان در عصر آلنده، به سرعت، رو به خزان کرده بود. گویی که تنها تار مویی میان آزادی و استبداد فاصله بوده باشد. با این حال استبداد پینوشه دوام چندانی نداشت. 15 سال بعد، مبارزات مدنی مردم شیلی به نتیجه رسید. مردم شیلی، پینوشه را وادار به برگزاری رفراندومی کردند و با رای های خود، دیکتاتور را با حقارت خود روبرو ساختند. اما در این 15 سال بر مخالفان پینوشه و دموکراسی خواهان این کشور چه گذشت؟
در دورانی که استبداد آنان را به انزوا و تبعید و فراموشی کشا ادامهٔ نوشته

از تیر 82، تا تیر 88؛ از مادر زهرا کاظمی، تا پدر محمد کامرانی!

حتما کل متن را بخوانید

پرسشی که روزی پاسخی خواهد یافت: اینکه چرا از آیت الله لاهوتی گرفته تا زهرا کاظمی، از زهرا بنی یعقوب گرفته تا قربانیان کهریزک، همگی سرنوشتی یکسان در زندانهای جمهوری اسلامی یافته اند؟ چرا همگی شان یا در زندان مننژیت گرفته اند یا سکته کرده اند؟! پرسشی که تفاوت های معنادار میان استثنا و قاعده را در این کشور تصویر خواهد کرد.

ادامهٔ نوشته

بنی صدر در سال 1373: برمن بود که سازشهای پنهانی دستگاه آقای خمینی با دستگاههای خانم تاچر و آقای ریگان را افشا کنم

پبام آقای بنی صدر به مردم ایران در تیرماه 1373:چرا به خارج کشور آمدم . چرا با مجاهدین خلق آمدم.

فایل صوتی پیام

بخش اول ویدیوی پیام

بخش دوم ویدیوی پیام

بخش سوم ویدیوی پیام

وقتی در خرداد 1360 کودتا روی داد برای منتخب شما وظیفه اساسی این ماند که از دو بنیاد مردمسالاری یعنی استقلال ایران و آزادی شما مردم دفاع کنم پس از ایران جایی که با کودتا امکان مبارزه از میان رفته بود به غرب صحنه اصلی این مبارزه آمدم. تا امروز بخش مهمی از کار بانجام رسیده است افتضاحها(اکتبرسورپرایز, ایران گیت,…..) یکی پس از دیگری رو شده اند و اختاپوس فساد به جهان شناخته شده است. ادامهٔ نوشته

عکسهای بسیار جالب/ دروغ با احمدی نژاد به جمهوری اسلامی نیامد، دروغ با جمهوری اسلامی به ایران آمد!

این متن امروز ربط مستقیمی به جریانهای در حال اتفاق ندارد. به نظرم بعد از آنهمه حمله و توهینهائی که به خاطر «جنایت» خواندن قتل مسافران کشتی کمکهای انسانی به مردم غزه توسط سربازان اسرائیلی به من شد به کمی استراحت نیاز دارم!
بگذریم. داشتم جریانهای «صدر انقلاب» را مرور میکردم و به جریان فرار بنی صدر رسیدم و حکایتی که آن روزها در روزنامه های جمهوری اسلامی (بله، در همان روزهای «امام») منتشر شد از بنی صدر، که با استفاده از حجاب از ایران فرار کرده است، و شعاری که امت مذاب میخواندند ان روزها و در تلویزیون پخش میکردند، که «اونی که میگفت ‹مقاومت› در رفته، مرد نبوده لچک به سر در رفته.» باز طبق معمول حکایت به تقلب کاری جمهوری اسلامی ختم شد، و فکر کردم بد نباشد برای شما هم تعریف کنم این قصه را.

خوب یادم هست که برایمان مایهٔ حیرت شده بود این کار که یعنی چه، خوب حالا چرا با روسری؟! و متاسفانه باید این بیست سی سال میگذشت تا متوجه بشویم که این رژیم چطور از همان اولش بر پایهٔ هیچ نایستاده الا خرافات و تعصبات دینی ملت، و بقیه اش را هم هرکجا کم آورده از دروغ مایه گذاشته. ادامهٔ نوشته

روایت تاریخی هاشمی رفسنجانی از انتخاب علی خامنه ای به رهبری/حکایتی همچنان ناتمام و تأملات این روزهای ما!

سه شنبه ، 16 خرداد 1368 ؛ ساعت 10/41 دقیقه ی صبح ؛ مکان بهشت زهرا :
پیکر آیت الله خمینی ، بر روی آمبولانسی قرار می گیرد و به سوی محل خاکسپاری به حرکت درمی آید. انبوه جمعیت ، جنازه را از روی آمبولانس به زیر می کشند و بر روی دستان خود می گیرند. کفنی که جنازه ی او به دور آن پیچیده شده است ، پاره می شود و مردم برای تبرک ، پاره هایی از کفن پیکر او را از یکدیگر می ربایند و بر سرو چشم می سایند.
این ، بخشی از روایت روزنامه ی کیهان آن روزها از حاشیه ی مراسم تدفین آیت الله خمینی است. گویا تا بازپس گیری جنازه ی او از دست سیل جمعیت و انتقال مجدد آن به داخل هلی کوپتر ، 20 دقیقه ای فاصله می افتد و این اتفاق تا ساعت 16/40 دقیقه که او را در زیر تلی از خاک مدفون می سازند، چند باری نیز تکرار می شود. ادامهٔ نوشته

پيام بنى صدر به مردم ايران در 17 خرداد 1360: آنچه اهميت دارد، حذف رئيس جمهورى نيست، مهم آنست كه غول استبداد و اختناق ميخواهد بار ديگر حاكميت خود را به شما مردم بپاخاسته تحميل كند

پيام بنى صدر به مردم ايران در 17 خرداد 1360:

آنچه اهميت دارد، حذف رئيس جمهورى نيست، مهم آنست كه غول استبداد و اختناق ميخواهد بار ديگر حاكميت خود را به شما مردم بپاخاسته تحميل كند

خبر تعطيل چند نشريه ديگر از آن جمله روزنامه انقلاب اسلامى را شنيديد. شب گذشته نيز برنامه تلويزيونى دادستان كل كشور را كه به منظور لكه دار كردن رهبر نهضت ملى ايران دكتر مصدق و خدشهدار كردن رئيس جمهورى تنظيم شده بود، تماشا كرديد.
اينها مراحل مختلف حركتى است كه حذف رئيس جمهورى منتخب شما را هدف قرار داده است. ادامهٔ نوشته

گوشه ای از محرمانه ترین اسناد بازجویی سعید امامی درباره قتل سید احمد خمینی و داریوش و پروانه فروهر

بخشي از پاسخهاي سعيد امامي به پرسشهاي بازجوي خود در مورد موضوع قتلهاي زنجيره اي را با هم بخوانيم . اين نوشته ها به خوبي سبوعيت و خشونت تمام عيار نظام ولايت فقيه و مكانيزم تصميم گيري در مورد حذف مخالفان ِ حكومت را به تصوير مي كشد و از مهمترين اسناد موجود در اين رابطه است. سعيد امامي پس از افشاي بخشي از جناياتي كه در اين كشور رخ داده بود ، بصورت مرموزي به قتل رسيد. اميدواريم كه روزي تمام اسناد مربوط به اين جنايات منتشر شود . ذيلا به دو فراز از پاسخهاي سعيد امامي به بازجو اشاره مي كنيم

ادامهٔ نوشته

بیایید جلوی تکرار تاریخ را بگیریم:بنظر من، نقد به موسوی به چند دلیل باید انجام شود.

۱-اول اینکه مطمئن شویم که برخلاف سال ۵۷ که خمینی بت شد و عکسش را مردمان جاهل و نا آگاه  در ماه دیدند، موسوی بت نمی‌شود و جماعتی گمراه و نا آگاه، جبه و قبای ملکوتی بر قامتش نمی‌دوزند و مردمی را فریفته فضائل نداشته اش نمی‌کنند.

۲- از آنجا که موسوی و بقیه خط امامی‌های «شارلاتان»، دهه سیاه ۶۰ را «دوران طلایی !!!! امام خمینی» می‌دانند و تقدسی ملکوتی بر جلادان و آدم‌کشان ان دوره قائل میشوند (مثلا امثال باکری‌ها و همت‌ها را تافته‌های جدا بافته‌ای از بسیجیان چماقدار امروز به جامعه معرفی می‌کنند)،  باید حتما بسیجیان و چماقداران دهه ۶۰ را افشا نمود که الحق سلف و پیشگام بسیجیان امروز هستند، و جلوی تبدیل سال‌های سیاه ۶۰ به سال‌های رویایی را در ذهن جوانان گرفت و نقش چماقداران مورد تقدیس اصلاح طلبان را در سرکوب انقلاب ایران، برقراری مخوف‌ترین دیکتاتوری تاریخ ایران (فاشیسم مذهبی) و نابودی آمال و آرزوهای میلیونی مردم ایران برای نیل به آزادی و عدالت، نشان داد. ادامهٔ نوشته

سید روح الله خمینی و تنبانی که برایش گشاد شد

قضیه از جایی شروع شد که خمینی بلوای ۴۲ را به پا کرد و هرچند که جرمش از شیخ فضل الله نوری کمتر نبود با پادرمیانی مراجعی چون شریعتمداری ,میلانی و درباریان مذهبی و دیگران به تبعید رفت و دراب نمک خوابید و به اصطلاح اخوندا مجاور شد. گمنام بود کتابی به نام ولایت فقیه نوشت که خواستار حکومتی هم شان و هم درجه حکومت پیامبر اسلام برای اخوندها و فقها  بود.

۱۴-۱۵ سالی گذشته بود به یک باره رسانه‌های فرانسوی به یاد آوردند خمینی نامی تبعیدی که مخالف حکومت محمد رضا شاه  است در عراق به سر می‌برد . ادامهٔ نوشته

سلامتیان در جلسه امروز مجلس گفت:به خدا قسم ذره ذره وجود من خواهد گفت "مرگ بر استبداد"

برای آگاهی دوستان از وقایع سال 60 این مطلب را قرار داده ام تا بدانند که کودتا علیه رای مردم در این رژیم سابقه دارد و آنانی که خود روزی کودتا کرده بودند اکنون اسیر کودتای عده ای دیگر شده اند. حتما بخوانید و درباره آن سالها از پدران و مادران خود بپرسید و نظرتان را راجع به این متن و اتفاقات آن سالها در بخش نظرات مرقوم بفرمایید

با چادر یا بی چادر ؟

غذای سنگین و مزاج تاریخ !!!!!

سحر گاه امروز یازدهم خرداد ماه 1389 بار دیگر التهاب  ناشی از حوادث جهان, منطقه  و وطن , یقه چرت پاره پاره  ام را  درید. چشم عاجز از غنودن در رویا را  به صفحه رایانه سپردم و  دیده به پایگاه اطلاع رسانی «آیت الله هاشمی رفسنجانی» روشن گردید که بمناسبت تقارن با یازدهم خرداد 1360 در خاطرات آن روز از آن جمله  چنین نوشته اند

دوشنبه 11 خرداد 1360

عید مبعث‌ بود و کاری‌ نداشتم‌. دو روز خاطره‌ نویسی‌ عقب‌ بودم‌. با استفاده‌ از حافظه‌نوشتم‌. شب‌ را به‌ علت‌ مهمان‌ بودن‌ بچه‌ها در منزل‌ شهیدمطهری‌، برای‌ جشن‌ عروسی‌ پسرشان‌و غفلت‌شان‌ از شام‌، من‌ شام‌ نخورده‌ خوابیده‌ بودم‌، راحت‌تر از شبهای‌ دیگر؛ بهتر این‌ است‌ که‌شبها شام‌ نخورم‌ یا خیلی‌ سبک‌ بخورم‌؛ به‌ دلیل‌ اینکه‌ ظهرها غذای‌ خوبی‌ نمی‌خورم‌، گاهی‌شبها غذای‌ سنگین‌ مصرف‌ می‌شود و این‌ خوب‌ نیست ……..

‌آنجا، خبر شدم‌ که‌ منوچهرمسعودی‌، مشاور رئیس‌ جمهور را به‌ اتهام‌ فساد، بازداشت‌کرده‌اند. احمدآقا می‌گفت‌، آقای‌ بنی‌صدر می‌گوید به‌ عنوان مشاور  من‌ اعلام‌ نشود . با آقای‌رجائی‌، تماس‌ گرفتم‌ و ایشان‌ به‌ آقای‌ لاجوردی‌ گفت . قرار شد که‌ موقتا اعلام‌ نشود

…….‌

تلکس‌ آمد که‌ آقای‌ [احمد]سلامتیان‌ نماینده‌ اصفهان‌ را که‌ برای‌ افتتاح‌ دفتر هماهنگی‌ مردم‌ بارئیس‌ جمهور، می‌خواسته‌ سخنرانی‌ کند، حزب‌ اللهی‌ها مجروح‌ کرده‌اند و مراسم‌ را به‌ هم‌زده‌اند . و او با چادر فرار کرده‌ است‌. بهتر بود بی‌چادر فرار می‌کرد که‌ در تاریخ‌ به‌ اینگونه‌ ثبت‌نشود! ادامهٔ نوشته

درباره ی خشونت انقلابی / روایت آن مامور ساواک ، که مردم جنازه ی برهنه اش را از درختی واژگونه آویختند!

غلبه ی خشونت بر فقر ؟ این است حاصل انقلاب مستضعفان و پابرهنگان ؟! ادامهٔ نوشته